نوشته شده توسط : از یاد رفته

سلام به وبلاگ من خوش اومدین

من این وبلاگ را به خاطر دل سوخته خودم درس کردم تا حرفا به راحتی توش بزنم

تا به راحتی بتونم واسه کسایی که نمی دونن من کیم ومنم اونا را نمی شناسم درد دل کنم ،اگه حرفی تو دلتون دارین من در خدمتتونم





:: بازدید از این مطلب : 731
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : پنج شنبه 7 بهمن 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
علی در تاریخ : 1389/11/25/1 - - گفته است :
سلام سلام..یه آپ مخصوص در مورد روز ولنتاین؟؟ کردم..خوشحال میشم بیای نظرتو بگی...منتظرم..بای

/weblog/file/img/m.jpg
علی در تاریخ : 1389/11/24/0 - - گفته است :
سلااااام...خیلی خوشمان آمد از وبلاگتان...

جالب بود برایماان....

فقط یه چیزی بگم شما که تشنه محبتی از اهل محبت بخوا دل به هر کس نسپاار...راستی با اجاز من شما رو لینک کردم.....



فهلا بایپاسخ: salam mamnoon hatman mamnoon az linketon

/weblog/file/img/m.jpg
يلدا در تاریخ : 1389/11/21/4 - - گفته است :
سلام گلم وبت خيلي قشنگه موفق و مويد باشي

بمنم سر بزن خوشحال ميشمپاسخ: سلام منون لطف دارین حتما می آم

/weblog/file/img/m.jpg
ریحانه در تاریخ : 1389/11/14/4 - - گفته است :
اگر عشق نبود به کدامین بهانه ای می خندیدیم و می گریستیم؟







کدام لحظه های ناب را اندیشه می کردیم؟







چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟







آری...







بی گمان پیشتر از اینها مرده بودیم اگر عشق نبود !







« دکتر علی شریعتی »



من شما رو لینک کردم مرسی از حضور سبزت . منو به اسم زندگی لینک کن

پاسخ: لبخند بزن! بدون انتظار پاسخی از دنیا بدان!روزی دنیا آنقدر شرمنده ات می شود که باتمام ساز هایت می رقصد ممنون که سر زدی من شما را همون طور که خواسته بودین لینک کردم منتظر قدوم سبزت هستم

/weblog/file/img/m.jpg
اناهیتا در تاریخ : 1389/11/14/4 - - گفته است :
سلام . وبلاگ قشنگی دارید . خیلی خوشم اومد . به وبلاگ منم سر بزن پاسخسلام ممنون از اظهار لطفتون

/weblog/file/img/m.jpg
ریحانه در تاریخ : 1389/11/13/3 - - گفته است :
رنج تلخ است ولي وقتي آن را به تنهايي مي کشيم

تا دوست را به ياري نخوانيم،

براي او کاري مي کنيم و اين خود دل را شکيبا مي کند

طعم توفيق را مي چشاند

و چه تلخ است لذت را "تنها" بردن

و چه زشت است زيبايي ها را تنها ديدن

و چه بدبختي آزاردهنده اي ست "تنها" خوشبخت بودن

در بهشت تنها بودن سخت تر از کوير است

در بهار هر نسيمي که خود را بر چهره ات مي زند

ياد "تنهايي" را در سرت زنده ميكند

"تنها" خوشبخت بودن خوشبختي اي رنج آور و نيمه تمام است

" تنها" بودن ، بودني به نيمه است

و من براي نخستين بار در هستي ام رنج "تنهايي" را احساس کردم


دکتر علی شریعتی

مرسی که به وب من سر زدی بازم بیا
اگه دوست داری تبادل لینک کنیم

/weblog/file/img/m.jpg
farzad در تاریخ : 1389/11/12/2 - - گفته است :
کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:

می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟

خداوند پاسخ داد: در میان تعداد بسیاری از فرشتگان،من یکی را برای تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداری خواهد کرد

اما کودک هنوزاطمینان نداشت که می خواهد برود یا نه،گفت : اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و این ها برای شادی من کافی هستند.

خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود

کودک ادامه داد: من چگونه می توانم بفهمم مردم چه میگویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟...

خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشتهّ تو، زیباترین و شیرینترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.

کودک با ناراحتی گفت: وقتی می خواهم با شما صحبت کنم ،چه کنم؟

اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دست هایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد می دهد که چگونه دعا کنی.

کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام که در زمین انسان های بدی هم زندگی می کنند،چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟

فرشته ات از تو مواظبت خواهد کرد ،حتی اگر به قیمت جانش تمام شود .

کودک با نگرانی ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود.

خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات همیشه دربارهّ من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت،گر چه من همیشه در کنار تو خواهم بود

در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد.

کودک فهمید که به زودی باید سفرش را آغاز کند.

او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید:

خدایا !اگر من باید همین حالا بروم پس لطفآ نام فرشته ام را به من بگویید..

خداوند شانهّ او را نوازش کرد و پاسخ داد:

نام فرشته ات اهمیتی ندارد، می توانی او را ...

*** مـادر***

صدا کنی




پاسخ:سلام هر چی سعی کردم برات تو وبت کامنت بذارم مدام هی می گفت امکان درج متن تبلیغاتی وجود نداره شرمنده شدم متنی که برام فرستادی خیلی عالی بود حسابی دلمو لر زوند ممنون که بهم سرزدی موفق باشی

/weblog/file/img/m.jpg
aliiiiiiiiiiii در تاریخ : 1389/11/11/1 - - گفته است :
سلام. خوشحال ميشم به منم سر بزني
نظر يادت نره

/weblog/file/img/m.jpg
farzad در تاریخ : 1389/11/8/5 - - گفته است :
slam man shoma ro hamoonjoori ke khaste boodid link kardam .mamnoon az lotfet,ba tashakor

/weblog/file/img/m.jpg
farzad در تاریخ : 1389/11/8/5 - - گفته است :
salam .mamnoon ,webet vaghean ziba va ba mohtavast . ba ejazat man linket mikonam .to ham age mayel boodi ba esme gitare shekaste mano link kon.bazam mamnoon az lotfet پاسخ:salam mamnoon ke sar zadin manam shoma ra link kardam


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: